تمام کودکان در مسیر زندگی در دست اندازهایی میافتند که ممکن است از نظر احساسی آنها را تحت تاثیر قرار دهند. گاهی کودک بداخلاق و لجباز میشود، با دوستان خود به مشکل میخورد یا از نظر تحصیلی افت میکند.
این مشکلات ممکن است برای بسیاری از کودکان رخ بدهند و جای نگرانی نیست. منتها برخی از کودکان دچار مشکلات حادتری میشوند و ممکن است به روان درمانی، مشاوره یا شکلی از درمان کلامی نیاز پیدا کنند. در این مقاله علائمی را معرفی خواهیم کرد که نشان میدهندکودک شما به مشاوره یا روان درمانی نیاز دارد.
در عنوان و متن مقاله از واژهی روان درمانی استفاده کردهایم. منظورمان از روان درمانی شکلهای مختلف مشاوره و درمانهای کلامی است که توسط متخصصان سلامت روان (مثل روانشناس یا روانپزشک) انجام میشود.
مشکلاتی که طبیعی هستند
بعضی از مشکلات کودک طبیعی هستند و نباید نگران باشید. با افزایش سن کودک باید انتظار کمی نوسانات خلقی، اضطراب یا مشکلات اجتماعی را داشته باشید. همانطور که در ابتدای متن گفتیم، اینها دستاندازهایی در مسیر زندگی کودک هستند و اتفاقات حادی محسوب نمیشوند.
این چالشهای طبیعی که در سنین مختلف برای کودک ایجاد میشوند، برای تغییر نگاه او به زندگی و یادگیری مهارتهای جدید ضروری هستند. چیزی که در این مرحله مهم است، واکنش صحیح بزرگسالان به مشکلات کودک است.
واکنش والدین میتواند به کودک کمک برساند یا باعث بغرنج شدن وضعیت شود. اگر در این مرحله برخورد صحیحی نداشته باشید، ممکن است کودک شما در آینده به روان درمانی نیاز پیدا کند.
واکنشهای بالغانه به چالشهای کودکانه
در بسیاری از موارد، اگر از کودک خود پشتیبانی کنید، احساساتش را درک کنید و صبور باشد، کودک میتواند به تنهایی از پس مشکل بربیاید و حلش کند. متخصصان روانشناسی کودکان پیشنهاد میکنند که وقتی مشکلی پیش میآید، والدین اول از همه باید به حرفهای کودک گوش بدهند و احساسات کودک را تصدیق کنند.
مثلاً کودک به شما میگوید که از تاریکی میترسد. شما نباید بگویید:«مرد که از تاریکی نمیترسد». باید از او بخواهید در مورد ترسش صحبت کند. مثلاً میگوید که میترسد اشباح به سراغش بیایند.
نگویید:«اشباح که وجود ندارند، این چیزها خیالی هستند». بگویید:«این تصور حتماً خیلی برای تو ترسناک است». با فرض این که اشباح وجود دارند و در زمان شب به انسانها حمله میکنند، قطعاً تاریکی ترسناک است و شما باید این احساس کودک را تصدیق کنید.
خیلی طبیعی است که وقتی کسی مشکلی را به ما میگوید، خیلی سریع به مرحلهی حل مسئله جهش کنیم و راهحلهایی برای رفع مشکل به او پیشنهاد کنیم. معمولاً والدین هم همین کار را میکنند. منتها برای کودک خیلی مهم است که حرفهایش شنیده و درک شوند.
پیشنهاد میکنیم زمانی که کودک چالشهایش را بیان کرد، از عباراتی نظیر «حتماً خیلی برایت سخت بوده» یا «متوجه شدم که اخیراً دچار مشکل شده بودی» استفاده کنید.
پس در قدم اول باید احساسات کودک را تصدیق کنید. با این کار توجه لازم را به او نشان دادهاید و کودک در مراحل بعدی نسبت به راهکارهایی که برای حل چالش به او میدهید، پذیرش بیشتری خواهد داشت.
همچنین بخوانید: بازی درمانی چیست و چگونه انجام میشود؟
چه زمانی کودک شما به روان درمانی نیاز دارد؟
اول از همه یادتان باشد، گاهی اوقات مشکلاتی که به نظر ساده میآیند و از چالشهای طبیعی کودکی محسوب میشوند، به مشکلات بزرگ و حاد تبدیل میشوند. پس بهتر است نگذارید یک مشکل به شرایط بحرانی برسد تا کودک را به روان درمانی یا مشاوره ببرید.
اگر یکی از ۱۱ نشانهی زیر را در کودک خود مشاهده کردید، بهتر است به مشاوره یا روان درمانی فکر کنید:
- کودک در چند جنبه از زندگیش دچار مشکل شده است. مثلاً در خانه ارتباط خوبی با سایر اعضای خانواده ندارد، عملکرد تحصیلی او افت کرده است و با دوستان خود هم مشکل کرده است. در این صورت احتمالاً مشکل کودک جدیتر است و به کمک تخصصی نیاز دارد.
- کودک در مورد خودش احساس بدی دارد. مثلاً اگر از خودش بدش میآید، اعتماد به نفس کمی دارد، از خودش مطمئن نیست یا مواردی از این قبیل.
- در مورد آیندهی خود بیش از اندازه نگرانی دارد و مضطرب است. مثلاً مدام به این فکر میکند که در سال آینده که قرار است مدرسهاش را عوض کند، چه بر سرش میآید. یا اگر در دبیرستان دلخواهش قبول نشود، حتماً آینده خوبی نخواهد داشت.
- احساس نومیدی میکند یا نومیدانه حرف میزند. مثلاً نسبت به تواناییهای خود مطمئن نیست و فکر میکند که نمیتواند در امر خاصی موفق شود. یا مثلاً دستاوردهای خود را کوچک و بی ارزش میپندارد.
- دوری از خانواده، دوستان و فعالیتهایی که قبلاً بهشان علاقه داشت. مثلاً اگر علاقهای به حاضر شدن سر میز شام ندارد، حوصلهی دوستانش را ندارد یا به یکباره میگوید که معتقد است بازیهای کامپیوتری مسخره هستند.
- در عادات غذایی و خواب کودک تغییر ناگهانی پیش آمده است. کم خوری یا پرخوری، افزایش یا کاهش وزن بدون دلیل مشخص و افزایش یا کاهش میزان خواب میتوانند از نشانههای افسردگی یا دیگر اختلالات خلقی باشند. در این صورت کودک نیاز مبرمی به روان درمانی یا مشاوره خواهد داشت.
- بیشتر از گذشته رفتارهای ناشایست و منفی از خود نشان میدهد. مثلاً تعداد تذکرهای انظباطی او در مدرسه زیاد شده یا مدام با کودکان دیگر درگیری لفظی یا بدنی پیدا میکند.
- کودک دچار رفتارهای خود تخریبی شده است. مواردی مثل جویدن ناخنها یا کندن موها (تریکوتیلومانیا) میتوانند ناشی از اضطرابهای شدید باشند. این رفتارهای خود تخریبی به شکل غیرارادی هستند و کودک نمیتواند آگاهانه از انجامشان جلوگیری کند.
- در مورد خود زنی صحبت میکند یا به خودش آسیب میرساند. مثل خط انداختن یا زخم کردن پوست با تیغ که مکان شایعش در پسران معمولاً روی ساعدها و در دختران داخل کشاله ران است.
- گفتن جملاتی مانند «کاش اینجا نبودم» یا «کاش میشد فرار کنم و بروم». این جملات ممکن است نشان دهنده این باشند که شرایط کنونی کودک برایش بسیار سخت و غیرقابل تحمل شده است یا قادر به مدیریت چالشهایش نیست.
- صحبت در مورد خودکشی یا اقدام برای خودکشی
به غریزهی خود اعتماد کنید
والدین بهتر از هرکسی کودک خود را میشناسند. برای همین بسیاری از متخصصان توصیه میکنند که والدین در مورد زمان مراجعه به مشاور، به غریزهی خود اعتماد کنید. ممکن است احساس کنید کودکتان مشکلی دارد یا حس کنید از چیزی رنج میبرد. در این شرایط بهتر است برای این که خیالتان راحت شود، کودک را پیش مشاور یا روان درمانگر ببرید.
چگونه کودک را به روان درمانی یا مشاوره ببرم؟
در بیشتر مواقع کودکان نسبت این موضوع راغب هستند و جبهه گیری منفی ندارند. فقط کافی است ازشان بپرسید که آیا به کمک نیاز دارند یا نه. در بیشتر مواقع والدین از پاسخ کودک خود شگفت زده میشوند؛ وقتی کودک خیلی ساده و صریح میگوید:«بله به کمک نیاز دارم».
دیدگاه ها